مابانو

ساخت وبلاگ
توی یکی از روزهای سرد و برفی توی قطب شمال یک تخم سفید تک و تنها روی برفها افتاده بود. همه جا ساکت و آروم بود که صدای تق و توقی شنیده شد .. فکر می کنید صدای چی بود بچه ها؟ بله صدای ترک خوردن تخم بود.. تق تق تق .. و بالاخره تخم […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:59

سلام بچه ها. من یه جوجو ام ولی مامان من یه گربه است. خب حالا داستان چیه؟ مامان من نمی تونسته بچه گربه داشته باشه و یه پرنده ای که نمی تونسته به همه ی جوجه هاش غذا بده ازش پرسیده که منو می خواد. و اون گفته بله! من فقط یه تخم مرغ بودم، […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:59

  سلام بچه های عزیزم. امشب میخوام یکی از معروفترین قصه های کودکانه رو براتون تعریف کنم؛ قصه شنگول و منگول، قصه ای آموزنده است که نسل به نسل از پدر و مادر ها منتقل شده و هنوز هم جذابیت و پندهای زیادی رو به بچه ها یاد میده! یکی بود یکی نبود ، غیر […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:59

روزی روزگاری در کنار یک مزرعه بزرگ و سرسبز 3 تا خوک کوچولو که با هم برادر بودند زندگی می کردند. یکی از خوک ها توی یک خونه چوبی زندگی می کرد، یکی از اونها توی یک خونه پوشالی و یکی دیگه از اونها توی یک خونه آجری .. یک روز صیح یک همسایه جدید […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:59

گیلی یک غاز باهوش و قوی بود. از لحظه ای که گیلی تخمش رو شکست  و زودتر از بقیه تخم ها با قدرت زیاد از تخم بیرون اومد، همه می دونستند که اون یک غاز خاصه ! اون از لحظه ای که متولد شد سعی کرد پرواز کنه .. مامان غازه و بابا غازه با […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:59

یارا پسر کوچولویی بود که عاشق نقاشی کردن بود .. اون یک روز یک مداد شمعی عجیب پیدا کرد یارا مداد شمعی رو برداشت و نگاهی بهش انداخت اون می خواست ببینه مداد شمعی جدید چطوری می کشه! برای همین  شروع به خط خطی روی زمین کرد مامان از آشپزخونه بیرون اومد و با دیدن […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1402 ساعت: 16:03

روزی روزگاری توی چمنزار وسیع و سرسبز ، کنار بوته های تمشک خرگوش کوچولویی زندگی می کرد. در بالای درختی در همون نزدیکی هم پرنده آبی رنگ خوش صدایی بود که دوست صمیمی خرگوش بود. خرگوش و پرنده هر روز کنار هم بودند و با هم حرف می زدند و بازی می کردند و وقتشون […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1402 ساعت: 16:03

فردا اولین روزی بود که راکون کوچولو باید به مدرسه می رفت. مامان راکونه گفت:” فردا روز هیجان انگیزیه ! حتما خیلی بهت خوش می گذره ..” اما راکون کوچولو نگران بود و احساس عجیبی داشت. به آرومی گفت:” من فکر می کنم بچه های بزرگتر باید به مدرسه برن ! من هنوز برای مدرسه […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 63 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 14:33

خبرنامه